Archive for فوریه 2010
بعدش می شینیم با هم به من می خندیم
Posted فوریه 27, 2010
on:و من روزی برمی گردم ایران، برایتان تعریف می کنم. کمی اش را. و اول باید مرا در آغوش بگیرید و بگذارید اشکم روی شانه هایتان بریزد.
هشدار برای خانم ها
Posted فوریه 25, 2010
on:- In: دیدگاه
- نوشتن دیدگاه
هرگز، هرگز وقتی همسرتان از خاطرات دوران مجردی اش تعریف می کند سعی نکنید آن را تجسم کنید. عموما همه ی انواع خاطرات را شامل می شود. دوران مجردی از روز تولد همسرتان شروع می شود.
Posted فوریه 25, 2010
on:- In: زندگی
- نوشتن دیدگاه
از ماضی نقلی* احمقانه ات متنفرم، همچنان که از ماضی احمقانه ی خودم.
* کاری که در گذشته شروع شده و تا به حال ادامه دارد یا تمام شده و اثرش با قی ست.
گوشی رو بردار
Posted فوریه 25, 2010
on:- In: زندگی
- نوشتن دیدگاه
پیش اومده تو زندگی م که یه نفری واقعا برام زحمت ایجاد کنه، یا زیاد حرف بزنه اونم چرت و پرت، یا اینکه هر دفعه می آد با آه وناله بیاد و حالمو خراب کنه، یا اینکه فقط تا یه کاری براش پیش می آد بیاد سراغم، یا اصلا کلا همیشه بد موقع بیاد، یا …
ولی واسه هیچکدوم اینا تلفن رو نذاشتم رو منشی، همیشه جواب دادم و حرفاشونو گوش کردم.
خدایا نکن این کارو با من.
هفت رنگ
Posted فوریه 25, 2010
on:- In: آه
- نوشتن دیدگاه
دستم در دستش، چشمم به دیوار، به آویز چشم زخم که از ایران آوردم. دهنم مزه ی گلابی می ده. می گه احساس می کنم خیلی زندگی مزخرفی داریم. دستش رو بیشتر حس می کنم. فکر کردم که دلم می خواد یه نفر باشه تا بهم بگه درسته این اونی نبودکه می خواستین، ولی بد هم نیس. نه دلم نمی خواست، خودم بلد بودم. بیشتر از اونی بود که با دلداری خوب شه. بلند شد. نذاشتم. گفت ول کن از اینجوری نشستن خسته شدم باید پاشم. می دونستم می ره از پنجره کجا رو نگاه می کنه. به سیگاری فکر کردم که هیچ وقت نکشیدم تا ببینم اصلا آرومم می کنه یا نه. گفته بود اینجا دونه ای نمی دن، اگه بخرم باید همه شو بکشی. دلم واسه هر زهرماری تنگ می شه و اشکم در می آد. بهم گفت زیاد درس می خونی. گفت ماشین بگیریم بریم قلعه ی برفی، می دونم بهش خوش نمی گذره. خیلی محکم گفت می آم، ولی من که می دونم. زنی که نتونه بفهمه تو دل مردش چی می گذره که زن نیس.
والله
Posted فوریه 24, 2010
on:- In: نمی دانم
- نوشتن دیدگاه
اون موشک رو که می فرستن هوا می گه تقدیم به امام زمان، من نمی فهمم.
اینا به ملت شاخه گل تقدیم می کنن، می شه باتوم می خوره فرق کله شون. الان این موشکه زبونم لال یعنی دیگه امام زمان هیچی دیگه؟
خدایا، خدایا، از بعد از نهضت خمینی، از امام زمان محافظت بفرما.
بخوابم
Posted فوریه 21, 2010
on:- In: آه | زندگی
- 2 Comments
یک هفته به من استراحت بده. زمان را نگه دار که کارهایم عقب نیفتد. تلفن و اینترنت را قطع کن. سردرد تعطیل. شوهر و ناهار و شام و صبحانه را حذف کن. کتاب را از خانه ام محو کن. برف بی برف. همه جا سکوت. من بخابم و این بار، مرحمت کن، تو را به خودت قسم خواب بد نبینم.
گاو نر می خواهد و مرد کهن
Posted فوریه 19, 2010
on:- In: دیدگاه
- نوشتن دیدگاه
دانشمندان ناسا ادعا می کنند برای غلبه بر گرمای کره ی زمین می توانند کره ی زمین را جا به جا کنند و می گویند برای این کار «نیازی به نیروی عظیم برای حرکت دادن کره ی زمین نیست «.
اونوقت هیشکی نمی تونه این خ.ر. رو از رو تخت حکومت تکون بده.