Archive for فوریه 2010
پوووووه
Posted فوریه 14, 2010
on:- In: نمی دانم
- 2 Comments
در بدن ما میلیون ها سلول و جود داره که هر سلول از میلیون ها مولکول تشکیل شده و هر مولکول از تعدادی اتم که در هر اتمی تعدادی الکترون هستند که با سرعتی غیر قابل تصور به دور هسته ی اتم می گردند. سرعتی غیر قابل تصور.
بیخود نیس که اینقدر خسته می شویم.
ما عمری پای این مکتب گذاشته ایم
Posted فوریه 13, 2010
on:- In: دیدگاه
- نوشتن دیدگاه
درس اول کتاب بینش یکی از سال های دبیرستان بود که می گفت کیومرث می بیند دیوار گرم است می گه چرا گرم است؟ می ره پشت دیوار می بینه آتش روشن است. از اینجا نتیجه می گرفت که هر علتی معلولی دارد و هر معلولی علتی پس خدا وجود دارد.
یعنی یه تیم تالیف، متشکل از چند تا فقیه، ادیب و فیلسوف، به سرپرستی غلامعلی حداد عادل، مثال بهتر از «دیوار که پشتش آتیشه» پیدا نکردن.
از زن بودن …
Posted فوریه 13, 2010
on:- In: زندگی
- نوشتن دیدگاه
حتی نمیتونم راحت سرمو فرو ببرم تو بالش و گریه کنم.
آخرش این خودمم که باید رو بالشی رو بشورم.
گفته های هم را باور کنیم
Posted فوریه 7, 2010
on:- In: دیدگاه
- نوشتن دیدگاه
بعضی ها به خاطر این خودشونو می کشن که قبلا هر چی تهدید به خودکشی کردن کسی حرفشونو باور نکرده.
مساله حیثیتی می شه، باید ثابت کنن.
به جون خودم.
بیا پروفسور
Posted فوریه 6, 2010
on:- In: درس
- نوشتن دیدگاه
خواب دیدم چشم سائورون (توی لرد آو د رینگز) داره همه جا رو چک می کنه من هم از دستش پشت یه تیکه سنگ قایم شدم از همه جا آتیش می باره و من دارم هندسه تحلیلی می خونم چون فردا امتحان دارم با پوروطن.
شنیده بودم می گفتن درس خوندن سخته ها.
می خواهم این روزها تمام نشوند
Posted فوریه 2, 2010
on:- In: زندگی | شوهر
- نوشتن دیدگاه
همه چی آشوبه ، بد تر از بدمستی، ولی چه خوبه که، تو کنارم هستی
آخ….
چقد خوبه که ، تو کنارم هستی
سعی کن تصور کنی
Posted فوریه 2, 2010
on:- In: آه | دیدگاه | زندگی
- نوشتن دیدگاه
منتخب شورای نگهبان
Posted فوریه 1, 2010
on:- In: دیدگاه
- 3 Comments
قبل از ابراهیم نبوی، هشتاد و دویی های دانشگاه علم و صنعت بودند که به ا.ن. گفتند محمود مشنگ.
پ.ن. مثلا یه روزی بیاد که یه مملکت به عبدالله زاده بگن عبدالله پلنگ.